سلام!میخوام توی این پست براتون خیلی کوتاه و مختصر توضیح بدم چه جوری عاشق مژده شدم...
شما فکر می کنید چه جوری بود؟
یه دوستی خیابونی...
شاید یه دوستی اینترنتی...
یا شاید فکر می کنید توی پارتی باهاش آشنا شدم....
هر کدام از این فکر ها رو کردین باید بگم اشتباهه!
پس چی؟
خانواده ی مژده دوست خانوادگی خانواده ما محسوب میشن. یه جورایی از خیلی از فامیل هامون بهمون نزدیک ترن! گرچه از بچگی با هم بزرگ شدیم اما هیچ خاطره ای از بچگیمون تو ذهنم نیست!خنده داره!؟
اما خنده دار تر این که تا چند سال پیش من اصلا مژده رو نمی دیدم!نه که کور باشم یا اینکه اون پیش ما نباشه! نه! اتفاقا از بچگی تقریبا ماهی یک یا دو بار می دیدمش...شایدم بیشتر! اما تا یه زمانی اصلا بهش فکر نمی کردم!یه جورایی اصلا نمیدیدم که بزرگ شده! بگذریم! بی خیال! خلاصه کلام این که توی یه روز نمی دونم خوب یا بد.....داشتم با خودم فکر می کردم که ناگهان اسم اون اومد تو ذهنم....فکر کردم که آیا اون می تونه ایده آل من باشه؟! بعد از کلی فکر کردن با خودم گفتم : با اجازه بزرگ تر ها بله....می تونه باشه!باورتون نمیشه شاید تا اون روز حتی قیافه اش هم دقیقا تو ذهنم نبود!
خلاصه از اون لحظه به بعد رفتم تو نخش!به قول بچه ها روش زوم شدم ببینم اون چه جور آدمیه!زود بود که بگم عاشقشم....گرچه الآن هم نمی دونم اسم احساسی که نسبت به اون دارم چیه؟ شاید عشق؟شاید دوستی! شاید هم فقط یه توجه بیش از اندازه به یه فرد!
همه این ها رو گفتم تا این رو بگم...احساسم نسبت به مژده با یه نگاه یا از این جواد بازی ها شروع نشد....تا حدودی با شناخت بهش علاقه مند شدم!....به نظر شما من می تونم بگم که عاشقشم؟
سلام
آموزش مسائل جنسی و پیشگیری
موفق باشید.
بازم سلام معین جون
ممنون که خبرم کردی
فکر کنم که بدجوری عاشق این مژده خانوم شده باشی آخه از نوشته هات که اینجوری به نظر میرسه.
اما بازم بهت میگم عجله نکن و طرف کسی برو که تو رو بخواد
یعنی اگه یه طرف تو به طرفش میری اونم حداقل یه میلیمتر به طرفت بیاد
و اینو بدون که زندگی پر پیچ و خمه
من نمی خوام بهت نیروی منفی بدم و اینو بدون که عاشق شدن بزرگترین و مهمترین کاریه که یه آدم میتونه بکنه اما باید خیلی مواظب باشه
آخه من اونی که میخواستم نه یک سال و دو سال بلکه ۱۴ سال بود که میشناختمش یعنی یه جورایی با هم بزرگ شدیم اما در آخر منو به یه پادوی موبایل فروش ، فروخت .
پس میبینی که عجله کار شیطونه و به این آسونی دلتو نباز
اگه آپ کردی بازم خبرم کن
خداحافظ تا بعد
یه عاشق تنها که هیچ کسی اونو درک نکرد
سلام
شناخت خیلی خوبه! ولی من که هنوز نمی تونم بگم تو عاشقی یا نه بیشتر بگو!
سلام ..
اول ممنون که اومدین
دوم من فکر میکنم شما یه عاشق واقعی نیستین میدونی چرا اخه گفتین
* من تلاش خودم رو می کنم اما....چیزی که زیاده دختر....اونم واسه کی؟ واسه من!غصه ای ندارم! * ..
انقدر راحت نظر نده! این جوری که می گی دل منم می گیره! آخه تو چی می دونی از زندگی من؟
سلام!
اول که نظرتون رو خوندم منظورتون رو نفهمیدم!
بعد که امدم تو وبلاگتون فهمیدم قضیه چیه! که شما عاشق یه دختر هستین که هم اسم من!
خیلی خندم گرفت! نمیدونم چرا! فکر کنم به خاطره این که شما یه لحظه فکر کردید نکنه من همون مژده باشم و برام نظر گزاشتین!
نه آقا معین من اون مژده نیستم! خیالتون راحت !
به هر حال خوشحال شدم
ایشالا که یه عاشق واقعی باشین... این بهترین آرزویی که میتونم برای هر کسی مخصوصاً شما بکنم!
سلام! اون که کلک تبلیغاتی بود....
می دونم وبلاگ نداره
شروع قشنگی داشتین . امیدوارم همینطور قشنگ پیش بره .
امیدوارم هر دو عاشق باشید و شاد
سلام معین عزیز
نمی دونم چی بگم باید مطالبتو بخونم اما چیزی که می دونم عشق دو نوعه یکی تو یه نگاهه که زودم تموم می شه یکی هم طولانی مدت به وجود می یاد اون عشق موندگاره
همیشه عاشق بمون
موفق باشی بازرم بیا پیشم
به هزار و یک دلیل نمیتونی بگی عاشقشی
و اولین دلیلش اینه که عشق با فکر کردن بوجود نمیاد
عشق خودش خودشو درست میکنه
حرفمو قرار نیست بفهمی اما الان تو به یک همراه رسیدی که به ایده آلات میخونه
و هیچوقت شاید عاشق نشی... لااقل عاشق مژده
شاید بازم اومدم اینجا و برات دلیل بعدی رو نوشتم...
منتظر تا بازم بیای...
فعلا چیزی نمی گم!
سلام دوستم
من اصلا غریبه نیستم یکی از دوستای خودتونم
خوشحال میشم بهم سر بزنید
باید به اطلاعتون برسونم
من شما و شما منو میشناسید
هیچ احتیاجی هم به تبلیغات ندارم که بخوام حقه بزنم
فقط قابل دونستم و دعوتتون کردم به وب جدیدم
گفتم شاید براتون جالب باشه
سلام ..اومدم ببینم اپکردی یا نه دیدم نظر قبلیم گویا ناراحتت کرده ..
شرمنده اگه دلتون گرفت و ناراحت شدین ..
انشاالله که یه عاشق واقعی بشین مثله فرهاد شیرین !
سلام...
وبلاگت جالبه...
من شروع شما رو خیلی خیلی بیشتر از شروع هایی مثل دوستی خیابونی و.... قبول دارم.
چون فکر می کنم تنها شروعی باشه که حداقل یه ذره شناخت و عقل توشه.
البته سنتون هم خیلی مهمه....
موفق باشید...
سلام آپ کردم الان
سلام
... شاید واقعا خیلی زوده که بگی عاشقشی... لازمهء عشق سوختن و ساخته شدنه.... راه بسیار طولانی هست که نمیدونم آرزو کنم آدما دچارش بشن یانه...
شما درواقع با این فکرکردنها فعلا درمرحله انتخاب کردن هستید و خب بدیها و خوبیهایی دیدی که شمارو به خودش جذب کرده...
البته باز هرکس فقط خودش میدونه که جه حس و حالی داره و دیگران تو این زمینه هیچوقت نمیتونن براش نسخه بنویسن...
ممنون که اومدی و نوشته هامو خوندی...
یاحق!
سلام.
اسم من مژده س.یه دوست خوانوادگی داریم که مدتیه پسرش یه جورایی به من نگاه می کنه.پسر خوبیه و نگاه پاکی داره.تا الان فقط به چشم یه دوست خانوادگی بهش نگاه می کردم و فکر می کردم اونم همین حس و نسبت به من داره.ولی به نظرم جدیدآ نگاهش داره چیز دیگه ای میگه.هنوز دقیقآ نمی دونم چه حسی باید نسبت به اون داشته باشم.امید وارم هر چه زود تر از این سر در گمی خارج بشم.
در آینده بیشتر با هاتون صحبت می کنم.
(امید وارم بتونم با این کار کمکتون کنم)
در باره اسمم هم بعدا حتما باهاتون صحبت می کنم.(خط موازی)
سعی می کنم یه وقتی براتون خالی کنم!!!!
مطمئنی؟!
سلام آقا معین
خطر ناک ترین ، قشنگ ترین و ناگوار ترین چیز در عاشقی برداشتها یی که یه عاشق از کارهای معشوقش می کنه.بعضی وقتا بر اساس این فرضیات و برداشتها دست به خیال بافی هایی میزنه که 100% اشتباه و گاهی اوقات از ترس همین موضوع روشن ترین نشانه ها رو نادیده می گیره. بهت هم حق می دم که نتونی این دو حالت رو از هم تمیز بدی چون کار وا قعا سخت و البته خطرناکیه که اشتباه در اون ممکنه عواقب بدی در پی داشته باشه.این که گفتم اشتباه ، منظورم اشتباه در هر دو حالته هاااااااااا.....
خودتو بیشتر معرفی کن ببینیم کی هستی؟
salam
be nazare manam shenakhte bishtari bayad nesbat be ham peida konin va oon ham age alaghemand be shoma bashe hatman ba karash neshoon mide